انعقاد خون

شروع انعقاد خون چگونه است؟

مکانیسم‌های انعقاد خون با ایجاد آسیب در جدار رگ یا بافتهای اطراف و یا  با آسیب رسیدن به خون یا تماس خون با سلولهای آندوتلیال آسیب دیده و کلاژن و سایر عناصر بافتی در خارج آندوتلیوم شروع می‌شوند. این عوامل در هر مورد منجر به تشکیل فعال کننده پروترومبین می‌شوند که سپس موجب تبدیل پروترومبین به ترومبین و سایر مراحل بعدی لخته شدن می‌گردد.

عموما چنین در نظر گرفته می‌شود که فعال کننده پروترومبین به دو روش تشکیل می‌شود اگرچه در حقیقت این دو روش دائما دارای واکنش متقابل با یکدیگر هستند:

  • از راه مسیر خارجی که با وارد شدن آسیب به جدار رگ و بافتهای اطراف شروع می‌شود
  • از راه مسیر داخلی که در خود خون شروع می‌شود.

هر دو مسیر داخلی و خارجی موجب تبدیل فیبرینوژن به فیبرین، فعال شدن فاکتورهای انعقادی و تجمع پلاکت‌ها می شود.
 

شروع انعقاد خون چگونه است؟

مکانیسم انعقاد:

لخته شدن خون كه مسئول تشكيل فيبرين است از طريق يك سري از واكنشهای پيچيده و متوالي به انجام مي رسد كه در آن آنزيمهاي غير فعال به صورت فعال در مي آيند و آنزيمهاي فعال شده به نوبه خود ساير آنزيمهاي غير فعال را فعال ميكنند. واكنش اصلي در لخته شدن خون تبديل فيبرينوژن محلول به فيبرين نامحلول است. اين روند از طريق آزاد شدن دو زوج پلي پپتيد از هر مولكول فيبرينوژن به انجام مي رسد آنگاه بخش باقيمانده كه مونومر فيبرين نام دارد با ساير مونومرهاي فيبرين پليمريزه شده و فيبرين را تشكيل مي دهد. فيبرين در ابتدا يك تورينه سست از رشته هاي در هم پيچيده است اما بر اثر تشكيل پيوندهاي عرضي كووالانسي به يك مجموعه متراكم و فشرده تبديل مي گردد. كاتاليزور اين واكنش اخير فاكتور XIII فعال( فاکتور 13 فعال ) است که نياز به يون كلسيم دارد. تبديل فيبرينوژن به فيبرين به وسيله ترومبين كاتاليز مي شود. ترومبين يك آنزيم سرين پروتئاز است كه از پیش ماده  موجود در گردش خون خود يعني پروترومبين ( فاكتور II ) در اثر عمل فاكتور X فعال ( فاکتور 10 فعال ) ، و كوفاكتور آن فاكتور V فعال ( فاکتور 5 فعال )، يون كلسيم و فسفوليپيد پلاكتي تشكيل مي گردد. ترومبين اعمال اضافي ديگري شامل فعال كردن پلاكتها، سلولهاي آندوتليال و لكوسيتها را نیز دارد. ترومبين هم چنين موجب فعال شدن فاكتورهاي انعقادي شماره V(5) ،VIII (8)و XI (11) مي شود و بصورت فيدبك مثبت تشكيل خود را تقويت ميكند، ضمن اینکه باعث فعال شدن فاكتور XIII (فاکتور13) مي شود. فاكتور X (فاکتور10 ) را مي توان به وسيله واكنشهايي فعال كرد كه از طريق يكي از دو مسير يعني يك مسير داخلي و يك ميسر خارجي به انجام مي رسند.

مسير داخلي:
واكنش ابتدايي در مسير داخلي تبديل فاكتور XIIغير فعال به فاكتور XIIفعال (فاکتور 12 ) است. (اين تبديل را كه توسط كينينوژن با وزن مولكولي بالا و كاليكرين كاتاليز مي شود مي توان در خارج بدن به وسيله قرار دادن خون در معرض سطوح تر شونده داراي بار الكتريكي از قبيل شيشه و فيبرهاي كلاژن ايجاد كرد). فعال شدن اين فاكتور در داخل بدن هنگامي ايجاد مي شود كه خون در معرض فيبرهاي كلاژن زير آندوتليوم رگهاي خوني قرار مي گيرد. آن گاه فاكتور  XIIفعال شده فاكتور XI غير فعال (فاکتور 11 ) را فعال مي كند و فاكتور XIفعال شده فاكتور IXغير فعال (فاکتور 9 )را فعال مي كند.
فاكتور IXفعال شده با فاكتور VIIIفعال (فاکتور 8 فعال ) يك كمپلكس تشكيل مي دهد. فاكتور VIII هنگامي فعال مي شود كه از فاكتور فون ويلبراند مجزا مي گردد. كمپلكس IXفعال شده و فاكتور VIIIفعال شده فاكتور X (فاکتور10) را فعال مي كند.   
فسفوليپيدهاي آزاد شده از پلاكتهاي تجمع يافته PL و يون كلسيم براي فعال شدن كامل فاكتور Xضروري هستند.

آشنا شویم با: محصولات کمپانی اکتافارما

 

Overview-of-coagulation-cascade-Diagram-of-the-multistep-intrinsic-left-blue-and.png

برای مطالعه بیشتر: بیماری هموفیلی چیست؟

مسير خارجي:

اين مسير با آزاد شدن فاكتور بافتي ( TF) آغاز مي شود كه يك مخلوط پروتئيني-فسفوليپيدي است كه فاكتور VII (فاکتور 7 ) را فعال مي كند.  TFو فاكتور VIIفعال شده فاكتورهاي IXو X (فاکتور 9 و 10) را فعال مي كنند. در حضور فسفوليپيد پلاكتي، يون كلسيم، و فاكتور V فعال ، فاكتور X فعال شده تبديل پروترومبين را به ترومبين كاتاليز مي كند.
 

واكنش متقابل بين مسيرهاي خارجي و داخلي

آشكار است كه لخته شدن خون بعد از پاره شدن رگهاي خوني توسط هر دو مسير به طور همزمان شروع مي شود. فاكتور بافتي مسير خارجي را شروع مي كند در حالي كه تماس فاكتور XII و پلاكتها با كلاژن موجود در ديواره رگ مسير داخلي را شروع مي كند.
يك اختلاف مهم بين مسيرهاي خارجي وداخلي آن است كه مسير خارجي مي تواند يك ماهيت انفجاري داشته باشد و همين كه شروع شد، سرعت وقوع آن فقط بوسيله مقدار فاكتور بافتي آزاد شده از بافتهاي آسيب ديده و همچنين به وسيله مقدار فاكتورهاي VII ،Xو Vدر خون محدود ميشود. در آسيب شديد بافتي، لخته شدن ميتواند در زماني به كوتاهي 15ثانيه حادث گردد. مسير داخلي داراي پيشرفت بسيار آهسته تري است و معمولاً نياز به 1تا 6دقيقه زمان براي ايجاد لخته شدن دارد.
در تست هاي آزمايشگاهي انعقاد، بررسي مسيرهاي داخلي و خارجي انعقاد كه هر كدام منجر به تشكيل فاكتور Xفعال مي شوند بطور مجزا انجام مي گيرد. بايد متذكر شد كه در شرايط داخل بدن اين امر صدق نمي كند باين دليل كه فاكتور IXكه يك فاكتور مسير داخلي است مي تواند توسط فاكتور VIIكه فاكتور مسير خارجي است فعال شود و لذا نميتوان اين دو مسير را مجزا از يكديگر محسوب نمود. از سوي ديگر بيماراني هستند كه بطور ارثي فاقد فاكتور XII و پري كاليكرئين و كينينوژن با وزن مولكولي بالا كه فعال كننده مسير داخلي مي باشند، اين بيماران مشكل خونروري ندارند و لذا اهميت فيزيولوژيكي مسير داخلي در هموستاز شك برانگيز است.

 

دیدگاه و نظرات

ارسال دیدگاه جدید